حسن جونحسن جون، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 5 روز سن داره

عاشقتم مامانی

رفتن به نور و رامسر

من شما و بابایی اخر هفته راهی شدیم تو راه اول رفتیم بابلسر(مامانی اینجا دانشگاه میره نفسم)زیارت امامزاده شب رفتیم نور که خیلی خوش گذشت فرداش هم رفتیم رامسر برگشتی هم 2000 تنکابن سفر عالی بود به همراه بارون ...
7 آبان 1392

بهم خوردن جشن ختنه سوران در 4 ماهگی

سلام عزیز دلم قراره برات جشن ختنه سوران بگیریم من و بابا رفتیم دنبال کارای جشن کارت وسفارش گوسفند کیک و شیرینی.مادری 1 لباس خیلی قشنگم برات خرید فردای اونروزم کارتو نوشتم و پخش کردم و خلاصه همه چیز اماده بود اما . . . اشپز اومد برای اماده کردن کباب که خبر رسید عموی پدرجون فوت شدند و جشن شما متاسفانه عقب افتاد اینهمه خرید از بین رفت
7 آبان 1392

رفتن به رامسر

وقتی 3 ماهت بود من شما و مادری به همراه خانواده خاله عسل و دایی جون رفتیم ابگرم و رامسر بابایی نبود چون مرخصی نداشت ولی برای 2 هفته دیگه قول داد بریم سفر 2 روزه و خوبی بود ...
7 آبان 1392